اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ؛ (خداوندا!) ما را به راه راست هدايت فرما.
نكتهها:
در قرآن مجيد دو نوع هدايت مطرح شده است:
الف: هدايت تكوينى، نظير هدايت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه كندو بسازد. و يا هدايت و راهنمايى پرندگان در مهاجرتهاى زمستانى و تابستانى. آنجا كه قرآن مىفرمايد: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» «1» بيانگر اين نوع از هدايت است.
ب: هدايت تشريعى كه همان فرستادن انبياى الهى و كتب آسمانى براى هدايت بشر است.
كلمهى «صراط» «2» بيش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فكرى صحيح، نشانهى شخصيت انسان است.
راههاى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد كه او بايد يكى را انتخاب كند:
راه خواستهها و هوسهاى خود.
راه انتظارات و هوسهاى مردم.
راه وسوسههاى شيطان.
راه طاغوتها.
راه نياكان و پيشينيان.
راه خدا و اولياى خدا.
__________________________________________________
(1). طه، 50.
(2). «صراط» در قيامت نام پلى است بر روى دوزخ كه همهى مردم بايد از روى آن عبور كنند.
انسان مؤمن، راه خداوند و اولياى او را انتخاب مىكند كه بر ديگر راهها امتيازاتى دارد:
الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى كه هر روز تغيير مىكنند.
ب: يك راه بيشتر نيست، در حالى كه راههاى ديگر متعدّد و پراكندهاند.
ج: در پيمودن آن، انسان به مسير و مقصد مطمئن است.
د: در پيمودن آن، شكست و باخت وجود ندارد.
راه مستقيم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «1» راه مستقيم، راه انبياست. «إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «2» راه مستقيم، راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» «3» راه مستقيم، توكّل و تكيه بر خداست. «مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» «4» راه مستقيم، يكتاپرستى و تنها يارى خواستن از اوست. «5»
راه مستقيم، كتاب خداوند است. «6»
راه مستقيم، راه فطرت سالم است. «7»
انسان، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد.
مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مىگيرد.
در راه مستقيم بودن، تنها خواستهاى است كه هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مىكند، حتّى رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مىخواهند.
__________________________________________________
(1). هود، 56. (2). يس، 3 4. (3). يس، 61. (4). آل عمران، 101. (5). بنا بر اينكه الف و لام در «الصراط» اشاره به همان راه يكتاپرستى در آيه قبل باشد. (6). بنا بر روايتى در تفسير مجمع البيان، ج 1، ص 58.
(7). بنا بر روايتى از امام صادق عليه السلام در تفسير صافى، ج 1، ص 86.
انسان بايد همواره، در هر نوع از كارهاى خويش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتهى تحصيلى و همسر، راه مستقيم را از خداوند بخواهد. زيرا چه بسا در عقايد، صحيح فكر كند، ولى در عمل دچار لغزش شود و يا بالعكس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقيم از خدا، ضرورى است.
راه مستقيم مراتب و مراحلى دارد. حتّى كسانى كه در راه حقّ هستند، مانند اولياى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زياد شدن نورِ هدايت، دعا كنند. «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1» راه مستقيم، همان راه ميانه و وسط است كه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى هى الجادّة» «2»
راه مستقيم يعنى ميانهروى و اعتدال و احتراز از هر نوع افراط و تفريط، چه در عقيده و چه در عمل. يكى در عقايد از راه خارج مىشود و ديگرى در عمل و اخلاق. يكى همه كارها را به خدا نسبت مىدهد، گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد. و ديگرى خود را همه كاره و فعّال ما يشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند. يكى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىكند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد.
يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و ديگرى حتّى به درخت و ديوار، متوسل شده و ريسمان مىبندد. يكى اقتصاد را زير بنا مىداند و ديگرى، دنيا و امورات آن را ناديده مىانگارد.
در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى همسرش را بى حجاب به كوچه و بازار مىفرستد. يكى بخل مىورزد و ديگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد. يكى از خلق جدا مىشود و ديگرى حقّ را فداى خلق مىكند.
_________________________________________________
(1). كسى كه مىگويد ( «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ») مراحلى از هدايت را پشت سر گذارده است، بنا بر اين درخواست او، هدايت به مرحله بالاترى است. (2). بحار، ج 87، ص 3.
اينگونه رفتار و كردارها، انحراف از مسير مستقيم هدايت است. خداوند دين پا برجا و استوار خود را، راه مستقيم معرّفى مىكند. «1» در روايات آمده است كه امامان معصوم عليهم السلام مىفرمودند . راه مستقيم، ما هستيم. «2»يعنى نمونهى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبيل كار، تفريح، تحصيل، تغذيه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و، نظر داده و ما را به اعتدال و ميانهروى سفارش كردهاند. «3» جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين مىنشيند. «4»در قرآن و روايات، نمونههاى زيادى آمده كه در آنها به جنبهى اعتدال، تأكيد و از افراط و تفريط نهى شده است. به موارد ذيل توجّه كنيد: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «5» بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
«لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ» «6» در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن دستبسته باش و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى.
«الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» «7» مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه ميانهرو هستند.
«لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا» «8»نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته،بلكه با صداى معتدل نماز بخوان.
نسبت به والدين احسان كن «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» «9» امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست. «إِنْ جاهَداكَ عَلى أَنْ تُشْرِكَ بِي») ( «فَلا تُطِعْهُما» «10»
__________________________________________________
(1). «قُلْ إِنَّنِي هَدانِي رَبِّي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» انعام، 161. (3). در اين باره مىتوان به كتاب اصول كافى، باب الاقتصاد فى العبادات مراجعه نمود. […..] (4). شيطان به خدا گفت: ( «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» اعراف، 16. (5). اعراف، 31. (6). اسراء، 29.
(7). فرقان، 67. (8). اسراء، 110. (9). بقره، 83. (10). لقمان، 15.
پيامبر هم رسالت عمومى دارد «وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا» «1» و هم خانواده خويش را دعوت مىكند. «وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» «2» اسلام هم نماز را سفارش مىكند كه ارتباط با خالق است «أَقِيمُوا الصَّلاةَ» و هم زكات را توصيه مىكند كه ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّكاةَ» «3» نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ» «4» و نه دشمنىها شما را از عدالت دور كند. «وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ» «5» مؤمنين هم دافعه دارند «أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَيْنَهُمْ» «6» هم ايمان و باور قلبى لازم است «آمَنُوا» و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «7» هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً» «8» و هم صبورى و پايدارى در سختىها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ» «9» شب عاشورا امام حسين عليه السلام هم مناجات مىكرد و هم شمشير تيز مىكرد.
روز عرفه و شب عيد قربان، زائر خانه خدا دعا مىخواند و روز عيد بايد در قربانگاه با خون آشنا شود.
اسلام مالكيّت را مىپذيرد، «الناس مسلّطون على اموالهم» «10» ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمىدهد و آن را محدود مىسازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» «11» آرى، اسلام دين يك بعدى نيست كه تنها به جنبهاى توجّه كند و جوانب ديگر را فراموش كند، بلكه در هر كارى اعتدال و ميانهروى و راه مستقيم را سفارش مىكند.
پيامها:
1 همهى هستى، در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
__________________________________________________
(1). مريم، 51. (2). مريم، 15. (3). بقره، 43. (4). نساء، 135. (5). مائده، 8 (6). فتح، 9. (7). بقره، 25. […..] (8). بقره، 250.
(9). انفال، 65. (10). بحار، ج 2، ص 272. (11). كافى، ج 5، ص 28.
2 درخواست هدايت به راه مستقيم، مهمترين خواستهى يكتاپرستان است.
«إِيَّاكَ نَعْبُدُ») ( «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» 3 براى دستيابى به راه مستقيم، بايد دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» 4 ابتدا ستايش، آن گاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلَّهِ») ( «اهْدِنَا» 5 بهترين نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقيم است. «إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»
منبع : تفسیر نور ، ج1